پرش به محتوا

مستر جیکاک

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
در میان انبوه جعل‌هایی که تحت عنوان وجود فردی به‌نام «سید جیکاک» در بین ایرانیان منتشر شده است؛ تصویرِ فوق که تصویرِ تئودور هرتسل یهودی اتریشی و بنیانگذار صهیونیسم است نیز دیده می‌شود. وی اساساً سال‌ها قبل از ملی شدن صنعت نفت ایران درگذشته بوده است.

مستر جیکاک، که ادعا می‌شود رئیس مالیهٔ اصفهان در سال ۱۲۹۰ خورشیدی بوده و بنا به ادعاها، یک نظامی انگلیسی بوده که به‌عنوان رابط سیاسی ارتش انگلستان در زمان اشغال ایران توسط ارتش‌های متفقین در منطقهٔ خوزستان فعالیت می‌کرده، در واقع شخصیتی جعلی است. وظیفهٔ وی، طبق این ادعاها، ارتباط‌گیری با سران اقوام و عشایر و مقامات محلی ایران بوده است. درجهٔ نظامی او ماژور، معادل سرگرد، عنوان شده است.[۱] این داستان‌ها همچنین ادعا می‌کنند که جیکاک توسط مسیو مرنار، رئیس کل مالیهٔ ایران، به‌عنوان مسئول مالیهٔ اصفهان منصوب شده است. اما به جز دو سند از شهربانی اهواز، هیچ اطلاعات مکتوب و مستند تاریخی پیرامون وی وجود ندارد. لازم است ذکر شود که وجود چنین اسنادی هرگز تأیید نشده و در اختیار عموم قرار نگرفته است، بنابراین نمی‌توان به صحت آن‌ها اعتماد کرد.[۲]در دهه‌های ۱۳۲۰ و ۱۳۹۰ شمسی، شایعات و جعلیات پیرامون این شخصیت در میان مردم محلی و فضای اینترنت منتشر شده است که او را به عنوان «سید جیکاک»، جاسوس انگلیسی، معرفی می‌کنند. بسیاری از سایت‌های ایرانی حتی عکس‌های تئودور هرتسل، یهودی اتریشی و بنیانگذار صهیونیسم، را به عنوان عکس این شخصیت جعلی منتشر کرده‌اند. همچنین، عکس‌هایی از دکتر یانگ، اولین پزشک شرکت نفت ایران و انگلیس و بنیانگذار اولین بیمارستان نفت خاورمیانه، که در سال ۱۹۰۷ برای درمان کارکنان شرکت نفت به استخدام درآمده بود، یا تصویر جی.بی. اسکات از هیئت اکتشاف نفت در ایران و عراق در سال ۱۹۱۰ نیز به اشتباه به عنوان عکس‌های «سید جیکاک جاسوس انگلیس» منتشر شده‌اند. این تصاویر از وبگاه دانشکده پژوهش‌های شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن کپی شده و به‌طور نادرست به این شخصیت جعلی نسبت داده شده‌اند.[۳][۲][۴]

ریاست مالیهٔ اصفهان و بنیانگذاری ژاندارمری خزانهٔ اصفهان

[ویرایش]

در کتاب "اسنادی از روابط ایران و انگلیس (۱۳۲۰ – ۱۳۲۵ ش)" به قلم بهناز زرین کلک، که توسط انتشارات سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در سال ۱۳۸۲ منتشر شده است، دو سند وجود دارد که مربوط به گزارش‌های شهربانی اهواز در سال ۱۳۲۱ برای مقامات وزارت کشور در تهران می‌باشد. در این دو گزارش، از شخصیتی به نام "ماژور جیکاک" نام برده شده و گفته شده که او به عنوان "رابط سیاسی ارتش انگلستان" فعالیت می‌کرده است. با این حال، بررسی اسناد انتشار یافته توسط دولت انگلیس و جستجوی منابع انگلیسی نشان می‌دهد که چنین مطالبی در اسناد رسمی و معتبر انگلیسی وجود ندارد. این عدم وجود اطلاعات در اسناد انگلیسی نشان می‌دهد که ادعاهای مطرح شده در کتاب مذکور ممکن است جعلی و ساختگی باشند.[۱]

جیکاک و تئوری توطئه

[ویرایش]

یکی از اصلی‌ترین ریشه‌های جعل کردن داستان فرد موهومی به‌نام «سید جیکاک» و ادعای جاسوسی وی برای انگلیس و داستان‌های مختلفی که به وی نسبت می‌دهند، مطلبی است که مهراب امیری مترجم بختیاری بدون هیچ سندی در پاورقی ترجمهٔ خود بر کتاب جین راف گارثویت درج کرده است. امیری کتاب Khans and Shahs: A Documentary Analysis of the Bakhtiyari in Iran نوشتهٔ Gene R. Garthwaite را تحت عنوان «تاریخ سیاسی – اجتماعی ایل بختیاری» ترجمه کرده و در پاورقی صفحه ۲۲۹ ادعای خود پیرامون وجود کسی به‌نام «سید جیکاک» را آورده است. حال آن‌که در نسخه انگلیسی کتاب چنین مطالبی وجود ندارد. این کتاب در ۱۹۸۳ چاپ و در ۱۳۷۳ ترجمهٔ فارسی آن انتشار یافته است.[۲]

جعلیات پیرامون شخصیت سید جیکاک

[ویرایش]

پس از آن بسیاری دیگر به تصور این‌که ادعای وجود فردی به‌نام سید جیکاک مستند به کتاب جین راف گارثویت است؛ ادعاهای مهراب امیری را نقل کرده‌اند. در برخی جعلیات دیگر ادعا شده است که سید جیکاک کتاب خاطرات داشته و مطالب بدان کتاب استناد داده شده است، درحالی‌که اساساً چنین کتابی وجود خارجی ندارد. در این ادعاها آمده است: میجر جیکاک مشهور به مستر جیکاک یا سید جیکاک یکی از مأموران سازمان اطلاعاتی برون‌مرزی بریتانیا (MI6) در ایران بوده است که از پیش از جنگ جهانی دوم تا به ثمر نشستن نهضت ملی شدن صنعت نفت در میان ایل بختیاری و منطقه بویراحمد ایران فعالیت داشته است.[۵] جیکاک در آغاز به‌عنوان چوپانی کر و لال به مدت هفت سال در ایل بختیاری به آموختن فرهنگ و زبان بختیاری می‌پردازد و پس از فراگیری آن، به عنوان یک بختیاری در منطقه نفت‌خیز مسجدسلیمان سکنی می‌گزیند. در طول حضور خود در آن منطقه با فنون شعبده‌بازی و حربه‌های دیگر، توجه مردم محلی را به خود معطوف می‌دارد و خود را به عنوان یک روحانی شیعه، جا می‌زند.[۶]

در طول حضور خود در میان ایل بختیاری، با بهره‌گیری از خرافه‌گرایی و جهل مردم، به انجام اعمالی می‌پردازد که از وی به عنوان یکی از صاحبان کرامات و معجزات یاد می‌شده است. از آن جمله، با استفاده از دو آهنربا و یک عصا که خاصیت آهنربایی داشته‌اند، کفش‌های خود را جفت می‌کرده است. در موردی دیگری، مدعی می‌گردد که علی را در خواب دیده است که مردم را به فاصله گرفتن از نفت توصیه کرده و آن را نجس خوانده است. وی کاغذی را به شکل دست انسان بریده، روی شانهٔ خود چسبانده و در معرض آفتاب قرار گرفته است تا تفاوت فام میان جای انگشتان دست و رنگ طبیعی پوست ایجاد شود و آن را دست علی خوانده، که بر شانهٔ او کشیده شده است. همچنین، در مناظره‌ای با یک آخوند شیعه، مدعی آتش گرفتن ریش دروغگو می‌شود و با استفاده از ریش نسوز، حقانیت خود را ثابت می‌کند. وی همچنین عمامه‌ای نسوز داشته که از طریق آن به دیگران سید بودن خود را اثبات می‌کرده است.[۵]

جعلیات پیرامون جیکاک و فرقه طلوعی

[ویرایش]

برخی منابع، بنیانگذاری فرقهٔ طلوعیان را به شخص موهومی به‌نام «سید جیکاک» نسبت داده‌اند اما اسناد فراوانی حاکی از آن است که این فرقه توسط «آقا بابا رضایی» یا فردی به‌نام «مندنی» بنیان‌گذاری شده است و در جریان اختلافات سران طوایف در منطقهٔ خوزستان و لرستان و با حمایت مخالفان مصدق در مرکز کشور گسترش یافته است.[۷]

منابع

[ویرایش]
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ «حاکمان بختیاری‌تبار اصفهان» (PDF). مجله گنجینه اسناد. بایگانی‌شده از اصلی (PDF) در ۲۵ مارس ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۲۵ مارس ۲۰۱۸.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ «مستر جیکاک؛ افسانه یا واقعیت!؟». عباس امام. خبرگزاری ایسنا.
  3. «تاریخ و نفت؛ آشنایی با اولین پزشک صنعت نفت ایران». نفت ما.
  4. «بازخوانی یک اتفاق نادر در تاریخ معاصر ایران "آیت‌الله جیکاک"؛ جاسوسی که نفت را نجس اعلام کرد». 598.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ جین راف گارثویت، ترجمه: مهراب امیری (۱۳۷۳). تاریخ سیاسی اجتماعی ایل بختیاری. تهران: سهند.
  6. زرین‌کلک، بهناز (۱۳۸۲). اسنادی از روابط ایران و انگلیس (۱۳۲۰–۱۳۲۵ ه‍.ش). تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران. کاراکتر zero width joiner character در |عنوان= در موقعیت 44 (کمک)
  7. محمدمهدی مرادی خلج، محمدمهدی روشنفکر (۱۳۹۳). «پدیدهٔ طلوعیان و نقش انگلیسی‌ها در شکل‌گیری آن». دوفصلنامهٔ پژوهشنامهٔ تاریخ‌های محلی ایران. ۵ (۳): ۱۵۳–۱۷۳.